چمدون رویاهامو دیگه برداشتم و بستم
دیگه عین قدیما چشماتو نمی پرستم
رخ تو عین یک بازی منو مات قصه ها کرد
حالا بی اسم و تنها پر پاییز رو شکستم
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
این دیگه اخر قصه است حرف بین ما تمومه
تو میری پیش غریبه اخه این دل می سوزونه
ای خدا دلم گرفته نمیدونی چقدر غریبم
هرکی اومده تو دنیا یک جوری داده فریبم
ای خدا تنهاترینم حتی سایه هم ندارم
توی این غروب پاییز مثل ابر نم نم میبارم
نظرات شما عزیزان:
|